صدای مادر
محمد شفیع   ( بیان ) محمد شفیع ( بیان )

 می شنوم ان صدا را 

هان میشنوم صدا را                                

زدور های دور می اید

زدلی نا صبور می باید

زویرانه های جنګ و وحشت                

در دلی شب های کور می اید                           

می شنوم ان صدا را

صدای زدلی سوزان است

صدای درد وهجران است

صدای درخموشی ولرزان است

از دلی خاک توده ها

از میان ګرد وغبار ها

از پی شکسته دیوار ها

می شنوم ان صدا را

هان ! می شنوم ان صدارا

چوبود شب تاریک وتار

برفتم از پی ان ناله زار

این کیست وکجایست وبرای که می نالد

کجاست این صدا که می سوزد دلی ما

کجاست ؟ که من می شنوم این صدا را

از این سو بدان سو دویدم

با انکه از وحشت می ترسیدم

دنبال ان صدا می ګردیدم

ان صدا ! می شنوم ان صدارا

که می ګفت و می نالید

 عقدهء را زدل می ترکید

با رباعی های عامیانه

با تغزل های شرین مادرانه

در خموشی شب خون الود می سراءید

اری.! می شنوم ان صدا را

اینسو وانسو هیچ ندیدم

زشکسته دیواری بالا پریدم

اه چه عجاءیبی بدیدم

اری ..بدیدم و شنیدم ان صدا را

شنیدم ان صدای مادری پیرزال

کنار خفته در خونی چو پسر زال

شاعرانه می سراید واز می پرسد

ای فرزندم  کی ترا کرد بدین حال

دیدم وشنیدم ان صدا را

من که از خود رفتهء بودم

از لرزه حول نمی اسودم

در پهلوی ان جا ګشودم

با ریختن اشک زدل غمی زدودم

 ګفتم ای مادر عزیزم

اهسته از او پرسیدم

این کیست وکجایست

چنین جوابم را شنیدم

بګفتا مر او بود فرزند ی یګانه

بود می هم عاقل و فرزانه

داشتیم این یک کلبه غریبانه

چنین برباد شد خانه وهم جانانه

اری .! اری.! می شنوم این صدا را

همی نالید وزار میګفت

ز راکت امدن بسیار میګفت

زوحشت و اعمال استکبار میګفت

زحادثهء این شب تار میګفت

بیامد راکت دراین ویرانه ما

بخاک وغم کشاند کاشانه ما

ګرفت جان عزیز ویګانه ما

اینست قصهء رنج وافسانه ما

باچشم خونبار همی نالید مادر

بر جوانی چو شاخ شمشاد پسر

کی توانم کرد بی تو زنده ګانی

زندګی در کار نیست مرګم چه بهتر

شنیدم ان صدا را

اری..! شنیدم که میګفت

ای خدا خانه ظلم ویران کن

قبول دعای نیم شب غریبان کن

شنیدم این صدا را

اری ..این صدا را

ان صدای بی مدوا را

شنیدم ان صدا را

این قصه شهر سوګواران است

زی حادثه دراین شهر فراوان است

افسانه های خونین وطنداران است 

شمهء از ان رنج های بیکران است

هان .!شنیدم این صدا را.!

اری ..این صدا ....!

این صدای صدای مادریست

این صدا مادری سوګواران است

۱۳/۰۱/۲۰۱۰


January 17th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان